سنجاقـ ـَک

یادداشتهای یک دهه شصتی

سنجاقـ ـَک

یادداشتهای یک دهه شصتی

لطیفه جدید ندارید دور هم بخندیم؟!

جمعه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۷، ۰۱:۴۶ ب.ظ
الان احساسم مثل بعد اصابت اون سنگه به سر مبارکم تو میشداغه. نه شرایط تغییری کرده و نه احساس من اما ارومتر شدم و حالا مغزم بهتر کار میکنه برای فکر کردن به اینکه میخوام چکار کنم.

#وسط مانور عملیاتی به جیغ های ملت نخندین و الا یه چی میخره پس سرتون که خنده تون بند بیاد. گفتم که در جریان باشید!



+
از اول محرم ان شاالله بر میگردم به خسر. شما هم میاید باهام نه؟!
۹۷/۰۶/۱۶
فاطمه ...

نظرات  (۷)

چه خوب
خسر رو دوست داشتم
پاسخ:
منم😊
لطیفه نه، ولی کتاب مغازه‌ی خودکشی رو دارم می‌خونم از صبح، خیلی بامزه‌س. طنز تاریک(؟) مال نشر چشمه.
+ من هنوز دنبال‌کننده‌ی اونجام.
پاسخ:
ممنون از معرفی کتاب🙏

+چقدر خوبی شما😊
۱۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۳۷ پلڪــــ شیشـہ اے
وای عملیاتش خیلی وحشتناک بود.
امواج میخوردن توی شکم من و من جیغ میزدم وحشتناک.
پاسخ:
عه شما از اون جیغ جیغو ها بودی که بهت میخندیدم😬
۱۶ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۱۲ پلڪــــ شیشـہ اے
´_` بدجنس
ما دو سه سال پیش که رفتیم، من تمام مدت جیغ میزدم از وحشت.

+ شما هر جا رفتی یه اشاره کن، وخ میسم میام. البته فکر کنم هنوزم خسر و دنبال میکنم
پاسخ:
😬
حیف توبه کردم😂

+قربان معرفتت
به به بازگشت خسر :)
پاسخ:
فکر میکردم فقط دل من تنگشه
خسر چیه؟ 
مانور عملیاتی چیه؟ 
میشداغ کجاست؟
پاسخ:
خسر جان منه
شبیه سازی عملیات + انفجار توپ و تانک و تفنگ و ...
یکی از مقرهای ارتش تو خوزستان که حالت تونل تو کوه داره
۲۶ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۱۴ مردی بنام شقایق ...
سلام

اولین باری که رفتیم میشداغ اردوی دخترا بود و مام پنج شیش نفر بودیم مسئول اردو

خخخخخخخخخخخخخخخخ

اینقد جیغ و ویغ کردن و ما خندیدم که دلمون درد گرفت!!!

من نمیدونم فوگاس ترکیدن کجاش گریه و جیغ داره آخه!!!
یادش بخیر

چه زود ده سال گذشت...
پاسخ:
سلام علیکم
والا منم نفهمیدم
فقط نمیدونم چرا خدا فوری زد پس کله م که نخندم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">