سنجاقـ ـَک

یادداشتهای یک دهه شصتی

سنجاقـ ـَک

یادداشتهای یک دهه شصتی

۱۷ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

از این دنیا انرژی مثبت های گاه و بیگاه مامان خانم رو دوست دارم. خدایا شکرت

#امضا: مهندس خیاط

بعدا نوشت: 
دوست داشتن شاید درست نرسونه اصل مطلب رو. وابسته ام و شاید معتاد حتی!
۵ نظر ۱۴ دی ۹۶ ، ۰۲:۰۰
فاطمه ...

امشب ساعت دوازده قراره همه برن زیر پست پرزیدنت ترامپ بنویسند که مردم ایران الان به حمایت بین المللی و اینترنت نیاز دارن لطفا به ما کمک کنید. گفتم شما هم در جریان باشید شاید خواستید برید از پرزیدنت ترامپ تقاضای کمک کنید.


#نخندید. یکی به پرزیدنت ترامپ خندید قورباغه شد!

#میگم از همین جا به تحریم های جدید سلام عرض میکنم. سلام تحریم✋ خوبی تحریم✋ حداقل بذار بعد پنج سال من یه دست بارونی پوتین بخرم بعد ییا تحریم✋قربانت تحریم✋

۹ نظر ۱۱ دی ۹۶ ، ۱۸:۱۲
فاطمه ...
یکی از دوستام چند وقتی هست با بیماری ام اس دست و پنجه نرم میکنه. خب تنها چیزی که من از این بیماری میدونم اینه که اعصاب رو درگیر میکنه و درجات مختلفی داره که حتی میتونه فرد رو زمینگیر کنه. دوستم الان هر از چند گاهی بیماریش به صورت دوره ای عود میکنه. از نظر روحی به شدت داغونه و من نمیدونم چطور میتونم کمی حالش رو بهتر کنم. حتی نمیدونم دقیقا در زمان عود بیماریش با چه مسائلی درگیر هست که اینقدر افسرده ش کرده. اگر شما اطلاعاتی دارید در این زمینه و یا پیشنهاداتی که بتونم حالش رو عوض کنم ممنون میشم بیان کنید. تن تون سلامت و دل تون شاد ان شاالله
۷ نظر ۱۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۳۰
فاطمه ...

میگه اینا رو دیگه نمیخوای یا لازمشون داری که اوردی بیرون؟!

میگم میخوام بدم برن که دیگه تو خاطراتم نباشن.


#یعنی واقعا میشه فراموش کنم؟

#از کل کتاب های زبان فقط کتاب قصه هام رو نگه داشتم. تنها بخشی که نمیخوام از یاد ببرم. مینشست کنارم و ترجمه فارسی منو گوش میکرد تا کمکم کنه تو خلاصه کردن متن انگلیسی

۰ نظر ۰۸ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۰
فاطمه ...
همون طور که خاک جلوی بیل جمع میشد فکر میکردم وقت زلزله از هول اینکه سقف رو سرمون نیاد چقدر خودمون رو میکوبیم به در و دیوار , غواص ها لحظه ای که خاک روی صورتشون میریخت چه میکردن؟ 
حتی به راشل کوری هم فکر کردم.

#اشنوگل میدیدیم
#دلم باز رفت خین , پیش نسیم غریبی که از ام الرصاص میرسید 
#چون آینه پیش تو نشستم که ببینی * در من اثر سخت ترین زلزله ها را
۱ نظر ۰۷ دی ۹۶ ، ۲۳:۰۴
فاطمه ...

و باز بعد از مدت ها یکی از اون شبها که میخوام بخوابم ولی روح و جسمم نمیذارن. این حجم فکر و خیال و دلشوره از تحمل من خارجه. خدا بخیر کنه.

۲ نظر ۰۷ دی ۹۶ ، ۰۱:۳۳
فاطمه ...
همین ساعت ها و شام غریبان عاشورای 88 ...
۰ نظر ۰۶ دی ۹۶ ، ۲۳:۳۹
فاطمه ...