سنجاقـ ـَک

یادداشتهای یک دهه شصتی

سنجاقـ ـَک

یادداشتهای یک دهه شصتی

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

سلام دوستان
لایق باشم حرم امام رئوف دعاگوتون بودم

دوستان مشهدی اگه دو روز آینده حرم اومدید خوشحال میشم زیارتتون کنم
۷ نظر ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۰:۲۲
فاطمه ...

و همچنان ماجراهای من و عروسک های کچلم ادامه داره

نشد تهران بیام

خرازی اینجا هم اون مدل مو رو ندارن 

مدل های دیگه هم که هواااااار تومن کشیدن روش

خرازی های انلاین هم فقط یکی شون گفت میاره و الان ده روزه نیاورده

تجربه داوطلب شدن دوستان برای گشتن در بازار تهران موفقیت امیز نبود

یه ریزه کاریهایی داره که حتما باید کار کرده باشی تا متوجه بشی

دیگه نمیدونم باید چه کنم


#اون به اضافه یک خودمم که یکم مونده بهشون بپیوندم😢

۳ نظر ۲۲ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۸
فاطمه ...
سلام
1. راسته لوازم تحریر داره بازار بزرگ؟ به طور خاص مقواهای رنگی و طرحدار میخوام کجا میتونم به قیمت مناسبتر پیدا کنم؟
2. وضعیت بازار بزرگ چطوره؟ از اعتصاب و اینا خبری هست یا نه؟
۹ نظر ۰۶ تیر ۹۷ ، ۱۱:۱۸
فاطمه ...

با اینا مشغولم

احتمالا تا اخر تیر درگیر چندتای باقی مونده ام و بعدش باید برم سراغ نقاشی های که لطف کردید فرستادید و طرح هایی که براشون زدم رو اجرا کنم.

همچنان برای ارسال نقاشی وقت دارید البته.


#پاسخ به سوال :قضیه نقاشه چیه؟(کلیک کنید)


۸ نظر ۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۱:۳۳
فاطمه ...

اشتباه نکنم سیزده چهارده ساله بودم. دختر مدیر اموزشگاه زبانی که میرفتم خودش از مدرس ها بود و به شاگردهاش گفته بود چون دوران دانشجوییش رو در تهران خونه گرفته و مستقل بوده الان براش سخته که تو خونه پدری زندگی کنه برای همین اینجا هم یه خونه مستقل براش گرفتن و البته از شلختگی ها و کوه لباس نشسته و خونه بهم ریخته ای که احیانا کارگر بیاد تمیز کنه براشون گفته بود. 

اون موقع این حرفش بین بچه های اموزشگاه پیچیده بود و همه با تعجب میگفتیم مگه میشه ادم خونه پدر مادرش باشه و بره مجردی زندگی کنه!

اون موقع نمیدونستم 13 _14 سال بعد تنها ارزوی باقی مونده برام میشه همین استقلال بلکه فرجی بشه برای رهایی از داستان هایی که هر روز پدر میسازه و مادر هزار بار تکرارشون میکنه.

۶ نظر ۰۲ تیر ۹۷ ، ۰۱:۱۴
فاطمه ...