سنجاقـ ـَک

یادداشتهای یک دهه شصتی

سنجاقـ ـَک

یادداشتهای یک دهه شصتی

104.

شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۲۸ ب.ظ
لحظاتی قبل دختر خاله مامان خانم زنگ زد و روز مهندس رو تبریک گفت به من و ابجی کوچیکه. نمیدونم اینکه من و ابجی کوچیکه با توجه به اینکه تو دو حوزه کاملا خارج از تحصیلاتمون مشغولیم جزو جامعه مهندسان به حساب بیایم یا نه اما خیلی خیلی ارزشمنده برامون که دختر خاله مامان فردای هفتم برادرش زنگ بزنه بگه الان با پسرم تلفنی صحبت میکردم گفت امروز روز مهندسی اول م... (خواهر زاده ش) رو که اینجا نشسته پیشم بوسیدم بعدشم زنگ زدم به شما دو تا تبریک بگم و از دور ببوسمتون. میون این همه حس تنهایی و بی کسی دلم شاد شد. حکمتت رو شکر خدا که 17 تا خاله و عمه و عمو و دایی و 100 تا بچه و نوه هاشون همه اسما فامیلمونن ولی رسما هیچی.

#ابجی کوچیکه راست میگه که " تو روانی ای ". این احساس نیاز به معاشرتی که در تقدیرم نیست کی میخواد از سرم بیفته
۹۶/۱۲/۰۵
فاطمه ...

نظرات  (۵)

چند تا خاله و عمو و عمه و دایی؟ 
پاسخ:
سر جمع 17 تا
سلام
پس روزتون مبارک ...
پاسخ:
سلام علیکم
متشکر
بازم خوبه. خداروشکر.
پاسخ:
خدا رو شکر
مغازه بزن درست میشه :)
پاسخ:
پول داشتم یه کافه کتاب میزدم با یه اعلان ورود اقایان ممنووووووع
غصه نخورید ما همه مهندسای صنعت ندیده ایم!


پاسخ:
همین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">