سنجاقـ ـَک

یادداشتهای یک دهه شصتی

سنجاقـ ـَک

یادداشتهای یک دهه شصتی

۱۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

میای سر نت بلکه ضمن گشت و گذار بین کارهای هنری یکم حوصله سر رفته ت بیاد سر جاش اما در عوض با این مواجه میشی

#بالا چیزی که میخواست آموزش بده و پایین چیزی که اموزش داد

۶ نظر ۲۷ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۴۳
فاطمه ...

#از اینستای خودم

۴ نظر ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۱۱
فاطمه ...
مهمون های عید اومده بودن  (دوستانی که مطالب مربوط به مهمان رو در اینجا و وبلاگ ابجی کوچیکه خوندن بیشتر از اوضاع و احوال اگاه هستند) و من مشغول پاک کردن سفره شام بودم ابجی کوچیکه هم رو مبل ولو شده بود از خستگی و با موبایل سرگرم بود. مهمون ها هم تلویزیون میدیدن. یهو برگشت گفت فاطمه تو چطوری هشتاد تا وبلاگ رو دنبال میکنی من هشتاش رو به سختی میخونم. گفتم به سختی , تازه کلی ها رو قطع دنبال کردن زدم ولی اخرش هر شبکه اجتماعی یه تاریخی انقضایی داره ولی چیزه که موندگاره همین وبلاگه.
نگم براتون که با همین یه جمله یحث وبلاگ چیست رو شروع کردن و به لزوم دور انداختن گوشی های جوون ها رسوندن این قشر تحصیل کرده بزرگسال مون مثلا.
رفتم پی کارام تا اینکه الان باز یاد اون جمله قصارم افتادم و گفتم یه سر به وبلاگ قدیمیا بزنم. چند وقتی هم هست به سرم زده تمام مطالبم رو یه جا جمع کنم. کی اقدام کنم الله اعلم ولی خب اون وبلاگ اولیه با بیش از هزار تا پست منتشر شده و نشده و سابقه ای که داره در اولویت بوده و هست برام. 
خلاصه رفتم و با اینها مواجه شدم.

#با دیدن همین نظرات چند وقت اخیر مصمم تر شدم برای برگشتن و فراموش کردن .
۴ نظر ۱۷ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۲۳
فاطمه ...
منتظر بودیم تا نوبت دوست جان بشه.
خودم رو با خوندن آخرین صفحات "وقتی دلی" سرگرم کرده بودم.
صدای نامفهومی توی سالن انتظار پیچید.
دختر کوچولویی که مشغول بازی بود یک لحظه ایستاد به گوش دادن و بعد:
+مامان صدای چیه؟
_ ^_^
+مامانی صدای چیهههه؟
_ صدای قلب نینی خاله ست
+نینی خاله؟!
_آره
+کجااااست؟!!!


#صدا هم میتونه شیرین باشه
۵ نظر ۱۶ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۵۶
فاطمه ...
بهترین حال
حال کسی است که 
می‌داند در هر حالتی چه بکند 
و در هر موقعیتی چگونه موضع بگیرد.
بهترین حال
حالت کسی است که 
در گرو حالت‌ها نیست
و وابسته به شرایط و موقعیت‌ها نیست.
 درس خودش را می‌شناسد 
و درس خودش را می‌آورد.

#کتاب قیام نوشته استاد علی صفایی حائری

+بعد فیلم اومد استوری بذاره. گفت بنویسم به وقت شام؟ گفتم بنویس به وقت آه!
۲ نظر ۱۴ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۴۴
فاطمه ...

+اینقدر واسه ورزشکارهایی که تو کشور غریب جای خواب نداشتن رو زمین و صندلی میخوابیدن غصه خوردم تا سرم اومد :)))



#نامنبرده از عصر در فرودگاه تهران اسیر میباشد. دوبار سوار هواپیما و پیاده شده که یکبارش تا اسمان رشت نیز اماده بود لیکن به دلیل مه الود بودن هوا به تهران بازگشته. هم اکنون در سالن انتظار ویلان است. بلیط های سیستمی و چارتری تا روز شنبه پر است. بنا بر گفته خودش سی ساعت است نخوابیده. فقط بنده مانده ام چطور هنوز حال طنازی کلید اسرار طور را داراست😐

۲ نظر ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۵۴
فاطمه ...

جنس چینی پدر اقتصاد ما رو در اورده

درست

اختلاس ها اه مردم رو در اورده 

بر منکرش لعنت


ولی من نمیدونم شما چطور 

توی دیار غریب هر کی گفت بفرما پا میشی میری خونش

هر کی هر چی داد دستت به عنوان قرص میزنی بالا

زارتی هم پا میشید گنگستر بازی


بعد تو خلاصه فیلمشون هم مینویسند

یک نسل با کوله باری از غربت در دیاری آشنا


ای خاک بر سر اون نسل که فقط عینهو چنار قد کشیده

و ایضا خاک سر توی فیلمساز 

که هی احساس بدبختی و افسردگی پمپاژ میکنی بهش

دهههههه


#این ژانر رو تحریم کرده بودما 

۵ نظر ۰۹ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۳۸
فاطمه ...
خدا حفظشون کنه این اقایونی رو که تو تاکسی جلو نشستن بعد وقتی میبینن پشت دو تا اقا نشسته, هنوز نرسیده به تاکسی پیاده میشن میرن عقب میگن بفرما ابجی.

#خیلی خوبن
#اونایی هم که میفهمن برای احترام به صورت جمع خطابشون میکنی و متقابلا برخورد میکنن خوبن
۳ نظر ۰۷ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۵۲
فاطمه ...

ابجی کوچیکه: میگم تا امروز مهمون نداشتین؟🤔🤔

من: نه😬

قرار هم نیست کسی تا قبل من بیاد و بره؟

فعلا همه دست و بالشون گیره

بیان برن شرشون کم😐

مشهدیا شیفتن کرمانیا مهمون دارن تهرانیا هم شیفتن قزوینیا هم تلفنشون رو جواب ندادیم

به به خداروشکر

دختر خاله هم که درگیر چهلم برادرشه و بعدشم سفر به تهرانه هنوز نشده بریم پیششون


اهااا اوکی .کجا رفتین پس؟

پیش اقا کوچولو رفتیم دو ساعت یک ساعت پیش فاطمه خانم یک ساعت هم خونه عمه (همسایه)

هوم خوبه خوبه


#الان میاد میگه چرا اینو نوشتی؟ عرض شود چهت ثبت در تاریخ. 

#پارسال ششم گفتیم عه چرا کسی نمیاد بعد از فرداش تا خود دوازدهم عینهو کوزت مشغول کار و سفره پهن کردن جمع کردن بودیم. امسال که ابجی نیست کی حوصله داره مهمون داره😂

#مهمان حبیب خداست . مهمان عزیز است چون نفس. ولی به شرط اینکه مهمان باشد نه مار در استین

۴ نظر ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۲۰:۴۸
فاطمه ...

میشه به نظرتون پشت سر والدین گرامی غرغر کرد؟ بعد غرغر کنیم غیبت حساب میشه؟ مثلا الان بعد عمری اتاق اونقدر مرتب بود که صندلی و میز کامپیوتر در دسترس بودن. سیستم روشن کردم بیام در مورد یه موضوع با سر و ته بنویسم، بعد یهو مامان خانم صدا کرد بیا برو لباست رو بنداز ماشین. عجله کردم قبل از اینکه ماشین آبگیری کنه تاژ ریختم. ایشون هم مچم رو گرفت کلی غر زد سرم. منم الان یادم رفته چی میخواستم بنویسم. آیا این صحیحه آخه؟


#حوصله م سر رفته

#یه ماه دیگه امتحان دارم. آنچنان استرس گرفتم که دستم به هیچ کاری نمیره

۲ نظر ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۱۸:۰۹
فاطمه ...