انچه میماند
جمعه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۲۳ ب.ظ
مهمون های عید اومده بودن (دوستانی که مطالب مربوط به مهمان رو در اینجا و وبلاگ ابجی کوچیکه خوندن بیشتر از اوضاع و احوال اگاه هستند) و من مشغول پاک کردن سفره شام بودم ابجی کوچیکه هم رو مبل ولو شده بود از خستگی و با موبایل سرگرم بود. مهمون ها هم تلویزیون میدیدن. یهو برگشت گفت فاطمه تو چطوری هشتاد تا وبلاگ رو دنبال میکنی من هشتاش رو به سختی میخونم. گفتم به سختی , تازه کلی ها رو قطع دنبال کردن زدم ولی اخرش هر شبکه اجتماعی یه تاریخی انقضایی داره ولی چیزه که موندگاره همین وبلاگه.
نگم براتون که با همین یه جمله یحث وبلاگ چیست رو شروع کردن و به لزوم دور انداختن گوشی های جوون ها رسوندن این قشر تحصیل کرده بزرگسال مون مثلا.
رفتم پی کارام تا اینکه الان باز یاد اون جمله قصارم افتادم و گفتم یه سر به وبلاگ قدیمیا بزنم. چند وقتی هم هست به سرم زده تمام مطالبم رو یه جا جمع کنم. کی اقدام کنم الله اعلم ولی خب اون وبلاگ اولیه با بیش از هزار تا پست منتشر شده و نشده و سابقه ای که داره در اولویت بوده و هست برام.
خلاصه رفتم و با اینها مواجه شدم.
#با دیدن همین نظرات چند وقت اخیر مصمم تر شدم برای برگشتن و فراموش کردن .
۹۷/۰۱/۱۷