استقلال
شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۱:۱۴ ق.ظ
اشتباه نکنم سیزده چهارده ساله بودم. دختر مدیر اموزشگاه زبانی که میرفتم خودش از مدرس ها بود و به شاگردهاش گفته بود چون دوران دانشجوییش رو در تهران خونه گرفته و مستقل بوده الان براش سخته که تو خونه پدری زندگی کنه برای همین اینجا هم یه خونه مستقل براش گرفتن و البته از شلختگی ها و کوه لباس نشسته و خونه بهم ریخته ای که احیانا کارگر بیاد تمیز کنه براشون گفته بود.
اون موقع این حرفش بین بچه های اموزشگاه پیچیده بود و همه با تعجب میگفتیم مگه میشه ادم خونه پدر مادرش باشه و بره مجردی زندگی کنه!
اون موقع نمیدونستم 13 _14 سال بعد تنها ارزوی باقی مونده برام میشه همین استقلال بلکه فرجی بشه برای رهایی از داستان هایی که هر روز پدر میسازه و مادر هزار بار تکرارشون میکنه.
۹۷/۰۴/۰۲